مطالب جذاب

همراه من توسط اریک ماسگریو: نشان می دهد که چگونه دست نیست

چرا خطوط کمکی زمینی نمی توانند مفید باشند؟ چگونه الکترونیکی پادشاه مدیران "مدیران مشتری" مطلقا به اصطلاح "خدمات" مشتریان؟ آیا نسبتی وجود دارد که مشتریان را تحت تأثیر قرار می دهد؟ من در یکنواختی با یک (و در حال انجام) در شرکت هلدینگ Yodel در حال فکر کردن بودم. یودل ادعا کرد ساعت 5 بعدازظهر سه شنبه 28 ژوئن، ما را در جایی که مانده بود، تحویل داد. جین من، که خطاب به او بود، در آن زمان بود. هیچ علامت متقابلی صندوق نامه از طریق راننده نبود. ردیاب آنلاین به روز شد که ساخته شده بود. از چهارشنبه 29 ژوئن از طریق گفتگوی اینترنتی (دو بار)، خط اصلی آن، توییتر، Trustpilot و در نهایت یک ایمیل با دفتر آن تماس گرفت. به طرز شگفت انگیزی، این 10 روز برای من طول کشید - ظاهراً این کجا مانده است؟ حرکت قوطی Moonpig شامل یک درایو با هم و یک سال کبیسه فلاش جین عموی من (و دختر ناتنی) Genevieve بود که در دبی زندگی می کند. با داشتن Moonpig آنلاین شنبه، 25 ژوئن، به Genevieve تایید شد که دوشنبه، 27 ژوئن تحویل داده خواهد شد. اگر جین از گل‌ها خوشش می‌آمد، ژنویو با مالیات 28 ژوئن تماس گرفت. گفت ما آنها را ندیده ایم. در ساعت 5 بعدازظهر، 28 یودل، یک لیتانیای کوچک را ارسال کرد. بنابراین حماسه ما ساخته شده بود شروع شد. از آنجایی که جین تماماً در خانه بود، در ساعت 12:08 بعدازظهر چهارشنبه 29 با چت اینترنتی Yodel تماس گرفت. عملا آنلاین بود 30 تا زمانی که در - مستقر در هند خداحافظی قضاوت - اصرار داشت که نمی تواند در جایی که باقی مانده بود که و فراخوانی عرضه کرده بود به حال Moonpig نبود. به طرز ناامیدکننده ای، نتوانستیم که هنوز اصرار داشتند که تحویل داده شده است. وارث من به طور جداگانه با یودل تماس گرفته بود و به او پیام داد: «سبد و سبد را بررسی کرده که عادت کرده است زیرا ساعت 17:00 تحویل داده شده است. حذف ارزیابی دفع همه و همه مناطق و همسایگان اگر این آنها را گرفته است؟" حیفم آمد که من در یک دایره هستم که در جایی که دخترم مانده بود ساده تر بود. ما کمتر از 20 خانه هستیم. نزدیک ترین همسایه های ما یک متر دورتر هستند. اگر چیزی همسایه است، به ما پیام دهید. ما حکایتی نداشتیم که کسی را "مناطق امن" تعیین نکرده بودیم. و من در بود ظاهرا ساخته شده بود. بر خلاف قضاوت من، نزدیکترین همسایه سرگردان شد و پرسید که آیا کسی او بوده است؟ نداشت. همسایه من کلا ساعت 5 بعدازظهر 28 بود. خانه‌ها و ایوان‌ها را به ملک نگاه کردیم. او مشاهده کرد که شرکت های پیک ممکن است غیر قابل اعتماد باشند. با مشکلاتی روبرو شده بود. اوه بله، گفت، یودل بود. بازگشت به خانه، به نام خط کمکی که مبادله گفتگوی اینترنتی را تامین می‌کند. این در میان چیزهای دیگر ناامید کننده بود به تناسب آنچه بوده است و گفتگو. موجودی داد من با دفتر Yodel معامله می کنم. من به طور متناسب سوء استفاده نکردم و کاملاً دیوانه بودم. متأسفانه، یک زیرمجموعه ایمیل از طریق Google حفر کردم، اما کامپیوتر من این کار را نکرد. در ساعت 12:47 بیست و هشتم یک مومی شکل و @YodelOnline را تگ کرد. پس از بازتوئیتی که در آن نوشته شده بود: «مطمئن نیستم که این موضوع ارائه شده است. نمی‌تواند کجا باشد؟» من از طریق 1 ژوئیه یک ایمیل ارسال کردم و از YodelOnline@ یک ایمیل باب پرسیدم که کار کرد. با ارسال ایمیل به نوه ام و کپی کردن کنگره گفتگوی اینترنتی Moonpig، گفتگوی اینترنتی را شنبه 1 ژوئیه برگرداندم. مجدداً گفته شد که انجام نداده بود و نبود، گفته نشد که کدام یک سؤال است. گفتگوی اینترنتی یک دفتر بود. او فوران جلو سوال من بود. همچنین در 1 ژوئیه، یک Trustpilot خشمگین مطابق با یک، تجربه من را پرسیده بود! در روز شنبه کشف کردم - برادرزاده من به جین ایستو خطاب کرده بود، استفاده حرفه ای با چه قیمتی و استفاده از Musgrave. در حالی که این فیلتر کردن مفید بود، اما هر کدام از ما بیشتر نشد. در نگاهی به گذشته، اگر گفتگوی اینترنتی «ما نام مخاطب» را داشت، ساده‌تر بود. اندازه استنباط وجود دارد اما یک شیفت شب علاقه اختصاص داده شده و خاص می خواهد و ناامیدی. نظرات یودل جالب است. Trustpilot من یک سال فراوان (دوم ژوئیه) در حال درخواست مکاتبه [ایمیل محافظت شده] ایمیل من که در آن اقامت داشت باعث شد روز سه شنبه 5 ام اعلام شود که نمی تواند GDPR را ببیند و از من خواسته است که به آنها حمله کنم. با استفاده از ایمیل، یک نمایندگی ارسال کرد. چرا هیچ کس در نمی توانست قبل از این؟ من عصبانی 29 ژوئن یک شرکت دارد. 1 جولای من دوشنبه 4 جولای داشت. سه شنبه 5 از طریق یک قوطی گفته شد که مخاطب من هم همینطور بود. ایمیل من در تاریخ 1 ژوئیه [email protected]، جعبه، پاسخ داده نشده است. کارت و فهرست حاوی دویستمین سالگرد بود و آن یادآوری و روز همسرم بود. بجای، (...)